-
۲۴
جواب و معنی درس چهارم عربی هشتم
اِبنُ آدَم : آدمیزاد «اِبن: پسر، فرزند» | غَرِقَ | یَغرَقُ : غرق شد | غرق میشود |
أمَشی : پیاده میروم، راه میروم | غَضَب : خشم |
إنَّما : فقط | فَرَس : اسب |
جَدَل : ستیز | فِضَّه : نقره |
خَطایا : گناهان، خطاها «مفرد: خَطیئَه» | فِعْل : کار، انجام دادن |
شاهَدَ | یُشاهِدُ : دید | میبیند | قادِم : آینده |
شَعْب : ملت | قَصْد : منظور |
شَکَرَ | یَشْکُرُ : تشکّر کرد | تشکّر میکند | قَوْل : گفتار |
صَدَقَ | یَصْدُقُ : راست گفت | راست میگوید | کَذَبَ | یَکْذِبُ : دروغ گفت | دروغ میگوید |
ضیافَه : مهمانی | کَذٰلِکَ : همچنین |
طوبیٰ لِ : خوشا به حالِ | مُحِبّینَ : دوستداران |
طَیِّب : خوب | مُختَبَر : آزمایشگاه |
عاشَ | یَعیشُ : زندگی کرد | زندگی میکند | مِضیاف : مهمان دوست |
– | نَفْس : خود «فی نَفْسِهِ: با خودش» |
– | نَفَعَ | یَنْفَعُ : سود رساند | سود میرسانَد |
ترجمه درس چهارم صفحه ۴۹ عربی هشتم
۱- کانَ فَرَسٌ صَغیرٌ مَعَ أُمِّهِ فی قَریَهٍ. قالَتْ أُمُّ الْفَرَسِ لِوَلَدِها:
ترجمه: اسب کوچکی با مادرش در روستایی بود. مادر اسب به بچهاش گفت:
۲- «نَحنُ نَعیشُ مَعَ الْإنسانِ وَ نَخدِمُهُ؛
ترجمه: «ما با انسان زندگی میکنیم و به او خدمت میکنیم.
لِذا أَطلُبُ مِنْکَ حَمْلَ هٰذِهِ الْحَقیبَهِ إلَی الْقَریَهِ الْمُجاوِرَهِ.»
ترجمه: بنابراین از تو میخواهم که این کیف را به روستای مجاور (همسایه) ببری.»
۳- هوَ یَحْمِلُ الْحَقیبَهَ وَ یَذْهَبُ إلَی الْقَریَهِ الْمُجاوِرَهِ.
ترجمه: او کیف را بر میدارد و به سوی روستای مجاور میرود.
۴- فی طَریقِهِ یُشاهِدُ نَهْراً. یَخافُ الْفَرَسُ
ترجمه: در راهش رودی را میبیند. اسب میترسد
وَ یَسْأَلُ بَقَرَهً واقِفَهً جَنْبَ النَّهرِ:
ترجمه: و از گاوی که کنار رود ایستاده، میپرسد:
۵- «هَلْ أَقدِرُ عَلَی الْعُبورِ؟»:
ترجمه: «آیا میتوانم عبور کنم؟»
الْبَقَرَهُ تَقولُ: «نَعَم؛ لَیسَ النَّهْرُ عَمیقاً.»
ترجمه: گاو میگوید: «بله؛ رود عمیق نیست.»
۶- یَسْمَعُ سِنجابٌ کَلامَهُما وَ یَقولُ:
ترجمه: سنجاب حرف آنها را میشنود و میگوید:
«لا؛ أیُّهَا الْفَرَسُ الصَّغیرُ، أنتَ سَتَغْرَقُ فِی الْماءِ،
ترجمه: «نه؛ ای اسب کوچک تو در آب غرق میشوی
هٰذَا النَّهرُ عَمیقٌ جِدّاً. عَلَیْکَ بِالرُّجوعِ. أَ تَفهَمُ؟»
ترجمه: این رود بسیار عمیق است. تو باید برگردی. آیا میفهمی؟»
۷- وَلَدُ الْفَرَسِ یَسْمَعُ کَلامَ الْحَیَوانَینِ وَ یَقولُ فی نَفْسِهِ: «ماذا أَفْعَلُ یا إلٰهی؟!»
ترجمه: بچه اسب حرف دو حیوان را میشنود و با خود میگوید: «خدایا چه کار کنم؟!»
ترجمه درس چهارم صفحه ۵۰ عربی هشتم
۷- فَیَرْجِعُ إلی والِدَتِهِ وَ یَبْحَثُ عَنِ الْحَلِّ.
ترجمه: به سوی مادرش بر میگردد و به دنبال راه حل میگردد.
۸- اَلْأُمُّ تَسْألُهُ: «لِماذا رَجَعْتَ؟!»
ترجمه: مادر از او میپرسد: «چرا برگشتی؟»
۹- یَشْرَحُ الْفَرَسُ الْقِصَّهَ وَ تَسْمَعُ الْأُمُّ کَلامَهُ.
ترجمه: اسب قصه را توضیح میدهد و مادر حرف او را میشنود.
اَلْأُمُّ تَسأَلُ وَلَدَها:
ترجمه: مادر از بچهاش میپرسد:
۱۰- «ما هوَ رَأْیُکَ؟ أَ تَقْدِرُ عَلَی اَلْعُبورِ أَمْ لا؟
ترجمه: «نظر تو چیست؟ آیا میتوانی عبور کنی یا نه؟
مَنْ یَصْدُقُ؟ وَ مَنْ یَکْذِبُ؟»
ترجمه: چه کسی راست میگوید؟ و چه کسی دروغ میگوید»
۱۱- ما أَجابَ الْفَرَسُ الصَّغیرُ عَنْ سؤالِها … لٰکِنَّهُ قالَ بَعدَ دَقیقَتَینِ:
ترجمه: اسب کوچک به سوال او جواب نداد… اما بعد از دو دقیقه گفت:
۱۲- «اَلْبَقَرَهُ تَصْدُقُ وَ السِّنجابُ یَصدُقُ أَیضاً.
ترجمه: «گاو راست میگوید و سنجاب هم راست میگوید.
اَلْبَقَرَهُ کَبیرَهٌ وَ السِّنْجابُ صَغیرٌ.
ترجمه: گاو بزرگ است و سنجاب کوچک است.
کُلٌّ مِنهُما یَقولُ رَأیَهُ. فَهِمتُ الْمَوضوعََ».
ترجمه: هر یک از آنها نظرش را میگوید. موضوع را فهمیدم.»
۱۳- یَفْهَمُ الْفَرَسُ الصَّغیرُ کَلامَ أُمِّهِ وَ یَذْهَبُ إلَی النَّهرِ وَ یُشاهِدُ الْبَقَرَهَ وَ السِّنجابَ مَشغولَینِ بِالْجَدَلِ.
ترجمه: اسب کوچک سخن مادرش را میفهمد و به سوی (نهر) رود میرود و میبیند که گاو و سنجاب مشغول بحث (جدل) هستند.
۱۴- اَلبَقَرَهُ: «أنا أَصدُقُ وَ أَنتَ تَکذِبُ.»
ترجمه: گاو: «من راست میگویم و تو دروغ میگویی.»
۱۵- اَلسِّنجابُ: «لا؛ أنَا أَصدُقُ وَ أَنتِ تَکذِبینَ.»
ترجمه: سنجاب: «نه من راست میگویم و تو دروغ میگویی.»
۱۶- یَعْبُرُ الْفَرَسُ ذٰلِکَ النَّهرَ بِسُهولَهٍ؛
ترجمه: اسب به راحتی از آن رود میگذرد
ثُمَّ یَرْجِعُ وَ یَفْرَحُ لِلتَّجرِبَهِ الْجَدیدَهِ.
ترجمه: سپس بر میگردد و به خاطر تجربه جدید خوشحال میشود.
معنی صفحه ۵۱ عربی هشتم
🔖 در بخش زیر معنی و ترجمه تصاویر صفحه ۵۱ عربی کلاس هشتم را قرار داده ایم.
معنی فن ترجمه صفحه ۵۳ عربی هشتم
🔖 فنّ ترجمه
از کجا بدانیم معنای «تَعْمَلُ» در دو جملۀ زیر چیست؟
یا نَجّارُ، أنتَ تَعمَلُ جَیِّداً. |
هٰذِهِ الْبِنتُ تَعمَلُ فِی الْمُختَبَرِ. |
🔖جملههای زیر را ترجمه کنید.
۱. أَنتَ تَجلِسُ عَلَی الْأَرضِ وَ والِدَتُکَ تَجلِسُ عَلَی الْکُرسیِّ.
ترجمه: تو مینشینی روی زمین و مادرت مینشیند روی صندلی.
۲. أُختی تَقولُ لی: «؟ یا أَخی، أَ أَنتَ تَقولُ الْحَقَّ؟»
ترجمه: خواهرم به من میگوید: «ای برادرم، آیا تو حق می گویی؟»
جواب تمرین درس ۴ صفحه ۵۳ عربی هشتم
📙 تمرین یک_ الاول
🔖 با توجّه به متن درس، جملههای درست و نادرست را معلوم کنید.
۱. طَلَبَتْ أُمُّ الْفَرَسِ مِنْ وَلَدِها حَمْلَ حَقیبَهٍ مَملوءَهٍ بِالذَّهَبِ. ❌نادرست
معنی: مادر اسب از فرزندش خواست کیف پر از طلا را حمل کند
۲. قالَتْ أُمُّ الْفَرَسِ: «البَقَرَهُ کَبیرَهٌ وَ السِّنْجابُ صَغیرٌ.» ❌نادرست
معنی: مادر اسب گفت: گاو بزرگ است و سنجاب کوچک
۳. قالَت الْبَقَرَهُ لِلْفَرَسِ: «أَنتَ تَغْرَقُ فِی النَّهْرِ.» ❌نادرست
معنی: گاو به اسب گفت: تو در رود غرق میشوی
۴. السِّنجابُ وَ الْبَقَرَهُ صادِقانِ فی کَلامِهِما. ✅درست
معنی: سنجاب و گاو هردو در حرفشان صادق بودند
۵. عَبَرَ الْفَرَسُ النَّهرَ بِسُهولَهٍ. ✅درست
معنی: اسب از رود به آسانی عبور کرد.
جواب تمرین درس ۴ صفحه ۵۴ عربی هشتم
📙 تمرین دوم_ الثانی
🔖 جملههای زیر را با توجّه به تصویر ترجمه کنید.
هٰذَا الرَّجُلُ یَغسِلُ قُبورَ الشُّهَداءِ.
معنی: این مرد قبرهای شهیدان را میشوید.
هٰذِهِ الْمَرأَهُ تَغسِلُ قُبورَ الشُّهَداءِ.
معنی: این زن قبرهای شهیدان را میشوید.
نَحنُ نَذهَبُ إلَی الْجَبَلِ لِحِفْظِ نَظافَهِ الطَّبیعَهِ.
معنی: ما برای حفظِ پاکیزگیِ طبیعت به کوه میرویم.
جواب تمرین درس ۴ صفحه ۵۵ عربی هشتم
📙 تمرین سوم _ الثالث
🔖 جملههای زیر را ترجمه کنید؛ سپس زیر فعل مضارع خط بکشید.
۱. وَ مَنْ یَشْکُرْ فَإِنَّمَا یَشْکُرُ لِنَفْسِهِ
معنی: و هر کس سپاسگزاری کند، تنها برای خودش سپاسگزاری میکند.
۲. أَ أَنتَ تَجْمَعُ الْأَخْشابَ أَمْ أُخْتُکَ تَجْمَعُ؟
معنی: آیا تو چوبها را جمع میکنی یا خواهرت جمع میکند؟
۳. جَدّی ما طَلَبَ مِنّا مُساعَدَهً وَ جَدَّتی تَطلُبُ الْمُساعَدَهَ.
معنی: پدربزرگم از ما کمکی درخواست نکرد (نخواست) و مادربزرگم کمک درخواست میکند. (کمک میخواهد).
۴. والِدُنا یَعْمَلُ فِی الْمَصْنَعِ وَ والِدَتُنا تَعْمَلُ فِی الْمَکْتَبَهِ.
معنی: پدرمان در کارخانه کار میکند و مادرمان در کتابخانه کار میکند.
📙 تمرین چهارم_ الرابع
🔖 ترجمه کنید
جواب تمرین درس ۴ صفحه ۵۶ عربی هشتم
📙 تمرین پنجم_ الخامس
🔖 گزینۀ مناسب را انتخاب کنید.
📙 تمرین ششم _ السادس
🔖 در گروههای دو نفره مکالمه کنید.
۱- أَینَ بَیتُکَ؟ خانه ات کجاست؟ |
أَینَ بَیتُکِ؟ خانه ات کجاست؟ |
فی نهایه هذا الشارع در انتهای این خیابان |
۲- ماذا فی یَدِکَ؟ چه چیزی در دستت است؟ |
ماذا فی یَدِکِ؟ چه چیزی در دستت است؟ |
القلم خودکار |
۳- کَم صَفّاً فی مَدرَسَتِکَ؟ چند کلاس در مدرسه ات است؟ |
کَم صَفّاً فی مَدرَسَتِکِ؟ چند کلاس در مدرسه ات است؟ |
ثمانیه هشت |
۴- أَ تَعرِفُ مُدیرَ الْمَدرَسَهِ؟ آیا مدیر مدسه را میشناسی؟ |
أَ تَعرِفُ مُدیرَهَ الْمَدرَسَهِ؟ آیا مدیر مدسه را میشناسی؟ |
نعم ، اعرفُ بله میشناسمتش |
۵- هَل أَنتَ فِی الْمَکتَبَهِ؟ آیا تو در کتابخانه ای؟ |
هَل أَنتِ فِی الْمَکتَبَهِ؟ آیا تو در کتابخانه ای؟ |
لا ، انا فی المدرسَه نه من در مدرسه ام |
معنی صفحه ۵۷ عربی هشتم
🔖 بخوانید و ترجمه کنید.
۱. لا خَیرَ فی قَوْلٍ إلّا مَعَ الْفِعْلِ.
ترجمه: هیچ خیری در سخن گفتن نیست، مگر اینکه همراه انجام دادن باشد.
۲. اَلسُّکوتُ ذَهَبٌ وَ الْکَلامُ فِضَّهٌ.
ترجمه: سکوت طلا و سخن گفتن نقره است.
۳. أَکْثَرُ خَطایَا ابْنِ آدَمَ فی لِسانِهِ.
ترجمه: بیشتر گناهان آدمیزاد در زبان اوست.
۴. اَلْکَلامُ کَالدَّواءِ. قَلیلُهُ یَنْفَعُ و کَثیرُهُ قاتِلٌ.
ترجمه: سخن مانند داروست. مقدار کم آن سود میرسانَد و زیادی آن کُشنده است.
۵. غَضَبُ الْجاهِلِ فی قَولِهِ وَ غَضَبُ الْعاقِلِ فی فِعْلِهِ.
ترجمه: خشم نادان در گفتارش است و خشم عاقل در کار او.
تحقیق کنید صفحه ۵۸ عربی هشتم
تحقیق کنید و چند بیت شعر یا جمله حکیمانه به عربی درباره پیام درس بیابید.
العفو ألذّ من الانتقام. والعمل أمتع من الفراغ.
والقناعه اأعظم من المال. والصحّه خیرٌ من الثّروه!
معنی: بخشیدن از انتقام شیرین تر است. کار لذت بخش تر از بیکاری است.
قناعت از پول بالاتر است و سلامتی بهتر از ثروت است.
فَکِّر ثُمَّ انطِق، قَدِّر ثُمَّ اقطَع.
معنی: فکر کن سپس سخن بگو، اندازه بگیر سپس ببر.
عن المرء لا تسأل وسل عن قرینه فکل قرین بالمقارن یقتدی
معنی: از مرد نپرس بلکه بپرس دوست و همنشین او کیست چرا که دوستان از هم تأثیر می پذیرند.
لا تنه عن خلق وتأتی مثله عار علیک إذا فعلت عظیم
معنی: هیچ اخلاقی را نهی نکن و بعد مانند آن را انجام بده اگر این کار را انجام دهی بر تو ننگ است..
ترجمه صفحه ۵۹ عربی هشتم
◆ اَلزّائِرُ الْإیرانیُّ: أَ أَنتَ تَعرِفُ مَتیٰ نَصِلُ إلیٰ کَربَلاء؟
آیا میدانی کی (چه زمانی) به کربلا می رسیم؟
اَلزّائِرُ الْعِراقیُّ: نَعَم؛ بَعدَ ساعَهٍ. أَ أَنتَ جِئتَ مِن إیران؟
بله؛ بعد از یک ساعت. آیا از ایران آمدی؟
◆اَلزّائِرُ الْإیرانیُّ: نَعَم؛ أنا مِن إیران.
بله، من اهل ایران هستم.
◆اَلزّائِرُ الْعِراقیُّ: وَ مِن أَیِّ مَدینَهٍ؟
و از کدام شهر هستی؟
◆اَلزّائِرُ الْإیرانیُّ: مِن مَدینَهِ قُم. أَ أَنتَ جِئتَ إلیٰ إیران أیضاً؟
از شهر قم. آیا شما هم به ایران آمده اید؟
◆اَلزّائِرُ الْعِراقیُّ: نَعَم؛ جِئتُ مَرَّتَینِ إلیٰ إیران وَ شاهَدْتُ الْمُدُنَ الْمُقَدَّسَهَ.
بله؛ دو بار به ایران آمدم و شهرهای مقدس را دیدم.
◆اَلزّائِرُ الْإیرانیُّ: کَیفَ کانَتْ سَفرَتُکُم إلیٰ إیران؟
سفر شما به ایران چگونه بود؟
◆اَلزّائِرُ الْعِراقیُّ: کانَتْ طَیِّبَهً؛ لِأَنَّ الشَّعْبَ الْإیرانیَّ شَعبٌ مِضیافٌ.
خوب بود، چون مردم ایران مردمی مهمان نواز هستند.
◆اَلزّائِرُ الْإیرانیُّ: وَ کَذٰلِکَ الشَّعْبُ الْعِراقیُّ شَعبٌ مِضیافٌ.
و به همین ترتیب، مردم عراق مردمی مهمان نواز هستند.
◆اَلزّائِرُ الْعِراقیُّ: اَلْحَمدُ لِلّٰهِ. أ تَذهَبُ إلیٰ کَربَلاء؟
خدا را شکر. آیا به کربلا می روی؟
ترجمه صفحه ۶۰ عربی هشتم
◆اَلزّائِرُ الْإیرانیُّ: نَعَم؛ أنا أَمْشی مِنَ النَّجَفِ إلیٰ کَربَلاء.
بله؛ از نجف تا کربلا پیاده می روم.
◆اَلزّائِرُ الْعِراقیُّ: أنتَ ضَیفُناَ الْعَزیزُ فی مَوکِبِ الْإمامِ الرِّضا (ع) حَتّی تَرجِعَ.
در موکب امام رضا (ع) تا بازگشت مهمان عزیز ما هستید.
◆اَلزّائِرُ الْإیرانیُّ: طوبیٰ لِلشَّعبِ الْعِراقیِّ لِهٰذِهِ الضّیافَهِ!
خوشا به حال مردم عراق برای این مهمان نوازی!
◆اَلزّائِرُ الْعِراقیُّ: نَحنُ فی خِدمَهِ الْمُحِبّینَ لِأَهلِ الْبَیتِ.
ما در خدمت عاشقان اهل بیت هستیم.